مقاله آمار طلاق
تعداد صفحات این مقاله 41 صفحه میباشد با فرمت WORD قابل ویرایش برای دانلود بر روی دریافت فایل کلیک نمایید
مقدمه:
ازدواج نوعی رابطه است . اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم 1- نیاز جنسی که خیلی مهم است 2- نیاز روحی – روانی که آن هم به نوبه خود مهم است البته ما نیازهای مادی هم داریم که بدون ازدواج هم قابل پاسخگویی است .
وقتی نیاز جنسی ما به صورتی مکانیکی برطرف بشود ، نمیتوانیم نام آن را ازدواج یا زندگی مشترک بگذاریم 0 چرا که این رابطه با خود ارضایی هیچ فرقی ندارد. تنها نوعی رابطه مکانیکی است . حتی می توانم بگویم که در برخی اوقات خود ارضایی، که به هیچ وجه تجویز نمی شود ولی طبق آمار مراکز علمی ، بسیاری به این شیوه ارضاء پناه میبرند، آرامش بیشتری به دنبال دارد . چراکه ما در ارضاء جنسی مکانیکی و پسیکولوژیک ، صدمه هم می خوریم.چرا که در این خصوص رابطه ناهنجار است و در ضمن خیال می کنیم مورد سوء استفاده قرار گرفته ایم.
مختصر توضیحات:
ـ چه میزان رسانه های جمعی و فیلم ها و کتاب ها و محیط شهری و روستایی بر روی افراد که در جوامع شهری و روستایی زندگی می کنند تاثیر گذاشته و دیدگاه آنها را در مورد طلاق تغییر داده است.
ـ چقدر فرهنگ و آداب و رسوم و دین و سنت و خانواده گسترده در روستاها از بروز مسئله طلاق جلوگیری کرده است.
ـ آیا سیاست های دولت و قوانین و اوضاع فرهنگی جامعه تاثیری در کاهش مسئله طلاق در جوامع داشته است.
ـ چقدر زن و شوهر و محیط زندگی آن ها در دیدگاهشان نسبت به طلاق و بروز مسئله طلاق موثر هستند .
انگیزه ما برای زندگی مشترک ارضاء دو نوع نیاز است: نیاز جنسی و نیاز روحی- روانی.اما چرا ما مبتلای به این نیازها شده ایم ؟! نیاز جنسی که غریزی است و در سرشت ماست . ما نیازهای روحی خود را به شکل های گوناگون کسب می کنیم . ما به این نیاز مبتلا می شویم. در واقع وقتی احساس درونی می کنیم ، نیاز به ایجاد رابطه داریم 0 در رابطه ای که بیشتر واکنشی است . ممکن است رابطه جنسی را هم خرج رابطه روحی روانی خود بکنیم ، ولی چیزی به دست نیاوریم . یعنی ارضاء خود را رها کنیم تا روانمان التیام یابد 0 تهی درون پر شود 0 خلأدرون از بین برود . ولی می بینیم که نمی شود 0 پناه بردن به بسیاری از گروه ها و فرقه ها بخاطر رهایی از این احساس خلأ و تنهایی و پوچی درون است.
وقتی انسان ازدواج را « هدف » در نظر می گیرد ، باید بهای نازل آن را هم بپردازد . باید تسلیم بشود.باید دور از عشق و سرمستی و پرواز و سبکی و شور و شعف و نشاط و طرب زندگی کند من این را زندگی نمی دانم. این نوعی شکنجه است که آدمی به خاطر نادانی و جهالت و هم هویتی با گذشته موروثی به جان می خرد و بهای سنگینش را هم با فرسودگی و مرگ در هر لحظه می پردازد . رنج و دردی که همواره باید تحمل کند . ازدواج و یا زندگی مشترک عبارات با شکوهی هستند ، آن گاه که دو نفر به هم بر می آیند و در کنار هم احساس شادی و خوشی و سبکی و پرواز می کنند .یعنی زندگی طربناک ، همچنان که ژرژ پنجم کرد ! پادشاه بریتانیای کبیر ، پادشاهی انگلیس را رها کرد که با معشوقه خود « خانم سامپسون» زندگی کند. بخاطر یک زندگی عاشقانه دست از سلطنت برداشت و تا حدود صد سالگی نیز در کنار همسرش ماند ! ولی ما این رابطه باشکوه را خراب می کنیم یا به استقبال خرابی آن می رویم ! چرا که از آن هیچ چیز جز رابطه جنسی ، آن هم کج و معوج ! - نمی دانیم 0 آن را خراب می کنیم ؛ با انتظارهای بیهوده ، با سبکسری های بچه گانه ، با نپختگی های کودکانه ، با باورهای عتیق و با محاسبه های کوچک و مقایسه های بی ربط و چالش های بی جهت ! ما زندگی مشترک را به تکرار کلیشه های خمیازه آور تبدیل می کنیم و بعد از کسالت آن می نالیم . ما برای زندگی مشترک تجربه کافی و وافی نداریم . ادای آن را در می آوریم 0 می خواهیم آن را در خانه همسر خود به دست آوریم. تاجری هستیم که بدون دست مایه دست به تجارت زده ایم . عاقبت آن هم معلوم است: ورشکستگی آشکار یا پنهان ! همه اینها تحفه انسان پسیکولوژیک است برای یک زندگی به اصطلاح مشترک که می توانیم نام آن را بگذاریم «زندگی نامشترک» !
بسیاری ازدواج می کنند ولی از سر ناچاری و خود را ، یعنی قابلیت ها و استعداد های خود را تباه می کنند .آنها گستره های دیگر را ندیده اند . هر چه دیده اند و شنیده اند همین بوده است. از این رو فکر می کنند که راه دیگری در مقابل ندارند. به علاوه عشق هم به این سادگی ها حادث نمی شود . منتظر آن هم نباید بود . چرا که انتظار باعث می شود که عشق از ما بگریزد. عشق مهمان ناخوانده است . می آید بدون آنکه در بزند . ما را آتش می زند بدون آنکه صدای گامهایش را بشنویم . بنابر این به نوعی رابطه باید قانع بود و آن رابطه جنسی است .
از اینجا می توان نوع دیگری از رابطه را هم تعریف کرد . رابطه ای که عاشقانه نیست ولی عاقلانه – عاشقانه است . در این رابطه حوزه مغناطیسی انسان شدت می گیرد . در این حوزه دو انسان به هم جذب می شوند . به نوعی نمی توانند از این حوزه بگریزند . بدون شک جذبه جنسی و آسودگی خیال در آن نقش تعیین کننده دارد . دراین گونه از رابطه ، همزیستی به شکل شکوهمندی ادامه می یابد.
فهرست مطالب:
ازدواج
آمار ازدواج و طلاق در شهر و روستا
مقدمه
بیان مسئله
آشنایی با مفاهیم
ازدواج و زندگی مشترک
ازدواج با عشق و بدون عشق !
رابطه عاقلانه – عاشقانه یعنی چه ؟
رابطه دختر و پسر
چرا ارتباط ناسالم
دیدگاه اسلام در روابط مرد و زن
عوامل اخلاقی و روانی
الف) عوامل توفیق و حفظ زناشویی
عوامل اقتصادی
الف ) مسکن
ب) وسایل زندگی
ج) هزینه های رفاهی و معیشتی
نقش عوامل اجتماعی
هفت راز ازدواج موفق
نتیجه سرشماری در مورد افراد بدون همسر بالای ۳۰ سال
سال ۱۳۶۵:
سال ۱۳۷۵:
سال ۱۳۸۵:
سن ازدواج مردان
توصیف داده ها
نوع متغیر تصادفی : کیفی اسمی
روش جمع آوری داده ها : اطلاعات از پیش تعیین شده
نمودار میله ای
نمودار دایره ای
فرمول
میانگین
واریانس
انحراف معیار
نمودار کلی
کلمات کلیدی : دانلود تحقیق آمار ازدواج ,آمار ازدواج در
ایران,دانلود آمار ازدواج,آمار ازدواج در ایران,دانلود مقاله آمار
ازدواج,پروژه آمارازدواج در ایران,مقاله آمار طلاق ,تحقیق آمار طلاق,پروژه
آمار طلاق,دانلود مقاله آمار طلاق , آمار طلاق در ایران,مقاله آمار طلاق در
ایران,تحقیق آمار طلاق در ایران,آمار ازدواج و طلاق در ایران ,مقاله آمار
ازدواج و طلاق در ایران,طلاق در ایران